آشفته و بی قـــــرارمان کردی عشق صد پرسش بی جــواب دارم بی تو تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت ؛ حکایت عشق من به تو ، حکایت عشق آسمان به زمین است اما گاهی دل آسمان میگیرد و برای زمینش دلی سیر میبارد …
صد حرف و حدیث بارمان کردی عشق
فرجام تمام عاشـــــقان معلوم است
بیهوده امــــــیدوارمان کردی عشق
اوضـــــاع دل خـــــراب دارم بی تو
ای عشق بیا و بر شب سینه بتاب
یعنی غــم بی حساب دارم بی تو
می توان گفت که من چلچله ی لال توام ؛
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف ؛
سخت محتاج به گرمای پرو بال توام ...
گرچه از هم دورند و به هم نمیرسند،
تاریخ : پنج شنبه 91/9/2 | 3:22 عصر | نویسنده : mobina nazifi | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.